یا کاشف الکبر الحسین |
حسین(ع) را تنها نمیگذارم یكی از آن مواقع حساس وقتی است كه شمر از هم طائفهگی خود با ام البنین سوءاستفاده كرد و خواست با دادن امان نامه عبیدالله به فرزندان ام البنین و حضرت ابوالفضل العباس بر زخم دل عزیز زهرا نمك بپاشد ولی این جا حضرت ابوالفضل العباس غیرت و مردانگی خود را به نمایش گذاشت و نه تنها از امان نامه او خوشحال نشد، كه حتی از او خشمگین شد و با سخنان محکم و تند جواب شمر را داد ، فرمود: «تبت یداك ولعن ماجئتنا به من امانك یا عدو الله أتأمرنا أن نترك أخانا وسیدناالحسین بن فاطمة: وندخل فی طاعة اللعناء وأولاد اللعناء؟!؛ دستانت بریده باد ولعنت برا´ن امانی كه برای ما آوردهای! ای دشمن خدا! به ما پیشنهاد میكنی كه برادرو آقای خود حسین فرزند فاطمه را رها كنیم و در تحت فرمان ملعونین وفرزندان ملعونین در آییم.» ویكی دیگر از حساس ترین لحظاتی كه حضر
ت ابوالفضل العباس با سخنان خود بر قوت دل برادرشحسین افزود، شب عاشورا بود كه بعد از خطبة ابی عبدالله(ع) به نمایندگی از اهل بیت،امام را مخاطب ساخت و عرض كرد: «هرگز تو را ترك نخواهیم كرد. آیا پس از تو زنده بمانیم؟ خداوند هرگز چنین روزی رانیاورد» یكی دیگر از فرازهای تاریخ كه بیانگر ارادت صمیمانه و وفای حضرت ابوالفضل العباس (ع) نسبت بهبرادرش حسین(ع) است آن لحظهای است كه حضرت ابوالفضل العباس تنهائی برادرش را مشاهده كرد نزدآن حضرت آمد و سخن عرض كرد: آیا مرا رخصت میدهی تا به میدان بروم؟ حضرت ابوالفضل العباس گفت: ای برادر! سینهام تنگ و از زندگی خسته شدهام و میخواهم از این منافقان خونخواهی كنم؛ امام(ع) فرمود: برای این كودكانم كمی آب تهیه كن». حضرت ابوالفضل العباس (ع) وقتی به شریعة فرات رسید، یاد عطش حسین و اهل بیتش او را از نوشیدن آب بازداشت و ابیاتی را سرود كه در آن ابیات زندگی بعد از امام حسین(ع) را خواری و ذلتمیداند و میگوید: یا نفس من بعد الحسین هونیوبعده لا كنت أن تكونی هذا الحسین شارب المنونوتشربین بارد المعین جانم فدای حسین(ع) و سخنان حضرت ابوالفضل العباس در رجزهائی كه هنگام پیكار سروده است ضمن اینكه حسین(ع) را با عناوین «جانمصطفی» و «امام صادق یقین» و «نجل النبی» ستوده است شهادت در ركاب آن حضرت را افتخار میداند و دشمنان خود را تهدید به آتش سوزان جهنم میكند و میفرماید: لا أرهب الموت اذ الموت رقی حتی اُواری فی المصالیت لقا
( سخنان حضرت ابوالفضل العباس بعد از قطع دست راست ) و بعد از قطع دست راستش مشك را به دست چپ گرفت و فرمود: والله ان قطعتم یمینی اءنّی احامی أبداً عن دینی ( سخنان حضرت ابوالفضل العباس بعد از قطع دست چپ ) و بعد از قطع دست چپ پرچم را به سینه چسباند و فرمود: یا نفس لا تخشی من الكفّار وأبشری برحمة الجبار این جملات و سخنان منتها درجه ایثار و جانفشانی را در راه حفظ جان مولا و امام زمان آن بزرگوار نشان می دهد. اما كلام به همین جا ختم نمی شود. او بزرگ مردی است كه نه تنها در كلام و سخن ، كه در عمل نیز وفاداری و صداقت خود را نشان می دهد و شجاعتی آمیخته به ایثار را به نمایش می گذارد. او كلام و سخن خویش را در روز عاشورا با عمل به وظیفه همراه می كند. حضرت ابوالفضل (علیه السلام) در روز عاشورا سینه خود را در مقابل تیر های دشمنان سپر نموده و همچون سدی در مقابل سیل مهاجمین به امام حسین (علیه السلام) ایستادگی می كند. حتی در گرماگرم نبرد و در میان آن همه دشمن، باز هم چنین رجز می خواند و سخنانش این است كه: " از حریم سبط پیامبر اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) حمایت می كنم و با شمشیر استوار و بُرّان، شما را سركوب می نمایم تا شما را از جنگ با آقا و سرورم امام حسین ( علیه السلام ) دور سازم. من عباس، علاقمند به حسین ( علیه السلام ) و اهل بیتش هستم و فرزند علی ( علیه السلام ) می باشم؛ همو كه مورد تایید خداوند بود. " او نه تنها كلام و سخنش و عملش همراه هم بود كه رفتارش نیز مقبول امام زمانش قرار گرفت. اما از آن سو مولا نیز مولایی مهربان است. هنگامی که امام معصوم ، حضرت اباعبدالله الحسین ( علیه السلام )، در لحظه شهادت ایشان بر بالین برادر حاضر می شوند، این گونه فدارکاری برادر را می ستایند و می فرمایند: " برادرم! خداوند پاداش نیكو به تو عنایت فرماید. تو در راه خدا مجاهده كردی و به گونه ای شایسته جهاد نمودی. "
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |